۱۳۹۳ مرداد ۱۶, پنجشنبه

شکل پدیدآمدنِ امام‌های شیعه

 

  در مطلبی که از یک مسیحی خوانده بودم، این فرد مسیحی با اشاره به اینکه برخی از امامان شیعه، حاصل ازدواج امام قبلی با کنیز هستند، به کنایه سعی کرده بود که نشان دهد که این بزرگواران، حلالزاده نیستند.

  متأسفانه در چند سال اخیر این طرز فکر متوهمانه نشر پیدا کرده است و اسلامستیزان در اوهام خویش فضایی را فرض می کنند که در آن کنیزی نگونبخت بدون اینکه راضی باشد، مورد تجاوز مردی مسلمان قرار می گیرد و از او بچه دار می شود!! و نظر به اینکه این مسئله را یک تجاوز می دانند، کودک را حرامزاده می خوانند. مضحک اینکه اگر دو نفر از طریق زنا کودکی را بسازند و هر دو راضی باشند، اسلامستیزان چنین کودکی را حرامزاده نمی نامند!

  اما بنده از افراد اهل حقیقت دعوت می کنم که به نکات ذیل توجه کنند:

اولاً در کتاب مقدس مسیحیان هم، همبستری پیامبر با کنیز دیده می شود. توجه شما را به آیات ذیل از فصل 30 پیدایش، جلب می کنم:
1و اما راحیل‌، چون‌ دید که‌ برای‌یعقوب‌، اولادی‌ نزایید، راحیل‌ بر خواهر خود حسد برد. و به‌ یعقوب‌ گفت‌: «پسران‌ به‌ من‌ بده‌ والاّ می‌میرم‌.»  2  آنگاه‌ غضب‌ یعقوب‌ بر راحیل‌ افروخته‌ شد و گفت‌: «مگر من‌ به‌ جای‌ خداهستم‌ که‌ بار رحم‌ را از تو باز داشته‌ است‌؟» 3 گفت‌: «اینک‌ کنیز من‌، بلهه‌! بدو درآ  تا بر زانویم‌ بزاید، و من‌ نیز از او اولاد بیابم‌.»  4  پس‌ کنیز خود، بلهه‌ را به‌ یعقوب‌ به‌ زنی‌ داد. و او به‌ وی‌ درآمد.  5 و بلهه‌ آبستن‌ شده‌، پسری‌ برای‌ یعقوب‌ زایید.  6  و راحیل‌ گفت‌: «خدا مرا داوری‌ کرده‌ است‌، و آواز مرا نیز شنیده‌، و پسری‌ به‌ من‌ عطا فرموده‌ است‌.» پس‌ او را دان‌ نام‌ نهاد.  7  و بلهه‌، کنیز راحیل‌، باز حامله‌ شده‌، پسر دومین‌ برای‌ یعقوب‌ زایید.  8  و راحیل‌ گفت‌: «به‌ کُشتیهای‌ خدا با خواهر خود کشتی‌ گرفتم‌ و غالب‌ آمدم‌« و او را نفتالی‌ نام‌ نهاد. 9  و اما لیه‌ چون‌ دید که‌ از زاییدن‌ باز مانده‌ بود، کنیز خود زلفه‌ را برداشته‌، او را به‌ یعقوب‌ به‌ زنی‌ داد.  10  و زلفه‌، کنیز لیه‌، برای‌ یعقوب‌ پسری‌ زایید.  11  و لیه‌ گفت‌: «به‌ سعادت‌!» پس‌ او را جاد نامید.  12  و زلفه‌، کنیز لیه‌، پسر دومین‌ برای‌ یعقوب‌ زایید.  13  و لیه‌ گفت‌: «به‌ خوشحالی‌ من‌! زیرا که‌ دختران‌، مرا خوشحال‌ خواهند خواند.» و او را اشیر نام‌ نهاد.  14  و در ایام‌ درو گندم‌، رؤبین‌ رفت‌ و مهرگیاهها در صحرا یافت‌ و آنها را نزد مادر خود لیه‌، آورد. پس‌ راحیل‌ به‌ لیه‌ گفت‌: "از مهرگیاههای‌ پسر خود به‌ من‌ بده‌."  15  وی‌ را گفت‌: «آیا کم‌ است‌ که‌ شوهر مرا گرفتی‌ و مهر گیاه‌ پسر مرا نیز می‌خواهی‌ بگیری‌؟» راحیل‌ گفت‌: «امشب‌ به‌ عوض‌ مهر گیاه‌ پسرت‌، با تو بخوابد.»  16  و وقت‌ عصر، چون‌ یعقوب‌ از صحرا می‌آمد، لیه‌ به‌ استقبال‌ وی‌ بیرون‌ شده‌، گفت‌: «به‌ من‌ درآ، زیرا که‌ تو را به‌ مهرگیاهِ پسر خود اجیر کردم‌« پس‌ آنشب‌ با وی‌ همخواب‌ شد.  17  و خدا، لیه‌ را مستجاب‌ فرمود که‌ آبستن‌ شده‌، پسر پنجمین‌ برای‌ یعقوب‌ زایید.  18  و لیه‌ گفت‌: «خدا اجرت‌ به‌ من‌ داده‌ است‌، زیرا کنیز خود را به‌ شوهر خود دادم‌.» و اورا یساکار نام‌ نهاد.  19  و بار دیگر لیه‌ حامله‌ شده‌، پسر ششمین‌ برای‌ یعقوب‌ زایید.  20  و لیه‌ گفت‌: «خدا عطای‌ نیکو به‌ من‌ داده‌ است‌. اکنون‌ شوهرم‌ با من‌ زیست‌ خواهد کرد، زیرا که‌ شش‌ پسر برای‌ او زاییدم‌.» پس‌ او را زبولون‌ نامید.  21  و بعد از آن‌ دختری‌ زایید، و او را دینه‌ نام‌ نهاد.  22  پس‌ خدا راحیل‌ را بیاد آورد، و دعای‌ او را اجابت‌ فرموده‌، خدا رحم‌ او را گشود.  23  و آبستن‌ شده‌، پسری‌ بزاد و گفت‌: «خدا ننگ‌ مرا برداشته‌ است‌.»  24  و او را یوسف‌ نامیده‌، گفت‌: «خداوند  پسری‌ دیگر برای‌ من‌ مزید خواهد کرد.»
پس مشخص است که به زنی گرفتنِ کنیز، و استفاده نمودن از او برای بچه دار شدن، در کتاب مقدس نیز مرسوم و حتی طبق این کتاب مورد قبول پیامبری در مقام یعقوب است.
  البته افراد آشنا با کتاب مقدس می دانند که در روایت یهودی-مسیحی حضرت داوود چگونه نطفه حضرت سلیمان را بست که ما برای حفظ حرمت این دو پیامبر بزرگ، این روایت را نقل نمی کنیم.

ثانیاً شما بر چه اساسی نزدیکی با کنیز را تجاوز می دانید؟ چگونه اثبات می کنید که تمامی کنیزان از این رابطه ناراضی بودند؟ متأسفانه این افراد با دیدی امروزی به زنان آن روزگار نگاه می کنند و فکر می کنند تفکرات آزادی خواهانه که در امروز هست، در آن روزگار هم در میان مردم جهان جای داشته است. در حالی که وجود برده داری در سراسر جهان آن روزگار، نشان می دهد که مردم چنین تفکراتی نداشته اند؛ لذا اینگونه نبوده است که تمام این کنیزان از این رابطه ناراضی باشند.

ثالثاً به نظر می رسد، ائمه بعد از آزادی و عقد نمودنِ کنیزان با آنها همبستر شده و کودک به دنیا آورده اند، پس کنیز بودنِ این زنان، مربوط به پیش از زمان بسته شدن نطفه است. مثلاً امام حسن عسگری، ابتدا نرجس خاتون را آزاد و سپس به عقد خویش در آوردند.

  رابعاً حلالزادگی و حرامزادگی و زنازادگی، چیزی است که شرع حدود آنرا، مشخص کرده است و وقتی که رابطه بین کنیز و صاحبش مشروع باشد، فرزند حاصل از این رابطه هم مشروع و حلالزاده است. اگر هم به فرض امامی با کنیز ملکی خودش، بدون ازدواج همبستر می شد، باز هم به دلیل مشروع بودن رابطه، فرزند حلالزاده و مشروع بود.


  در آخر یادآوری می کنم که در زمان ظهور اسلام، تعداد بردگان زیاد بود، و اگر اسلام به یکباره دستور به آزادی تمامی آنها می داد، توده ای بی خانمان و فقیر در جامعه ایجاد می شد، چنانکه برای سیاه پوستان پس از آزادی در غرب این مسئله رخ داد و امروزه سیاه پوستان در آمریکا، توده ای فقیر را تشکیل داده اند و لذا در عوض اسلام با افزایش حقوق کنیزان و بردگان، و ایجاد شرایط آزادی آنها، آزادی مروری و همچنین آسایش بیشتر را برای آنها تدارک دید.